برای دانلود کلیک کنید برای دانلود کلیک کنید کمینگاه شیطان - معرفت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
معرفت
یکشنبه 92 دی 15 :: 8:19 عصر ::  نویسنده :

هو

 

کمینگاه‌های شیطان 

در عرصه کمال فردی و توسعه معنوی جامعه، موانعی وجود دارد که اگر به درستی شناخته و برداشته شوند، خوشبختی آحاد جامعه و سعادتمندی آنها را تضمین می‌کنند.

در عرصه کمال فردی و توسعه معنوی جامعه، موانعی وجود دارد که اگر به درستی شناخته و برداشته شوند، خوشبختی آحاد جامعه و سعادتمندی آنها را تضمین می‌کنند.

از طرفی درست از همین موانع و نقاط نابسامان، شیطان وارد می‌شود و افراد اجتماع را مورد هدف قرار داده و به بیراهه‌های انحراف و بدبختی می‌کشاند. به همین جهت توجه و بررسی این موانع می‌تواند موجب دقت‌نظر و دوری از آنها شود.

در مطلب حاضر، نویسنده کوشیده است تا با بهره‌گیری از آیات منور الهی و احادیث ائمه اطهار(ع) یکی از مهم‌ترین آفات کمال انسانی را مورد بررسی قرار دهد.

***

مفهوم غیبت

غیبت عبارت از سخنی است که پشت سر کسی گفته شود که اگر او بفهمد ناراحت می‌شود.

بعضی‌ها خیال می‌کنند که اگر کسی عیبی دارد و آن عیب را پشت سرش بگویند اشکال ندارد. در حالی که همین کار غیبت است! و اگر کسی عیبی نداشته باشد و آن را به او نسبت دهیم، تهمت می‌شود که گناهی عظیم‌تر دارد. بعضی‌ها هم می‌گویند: من این را جلو خودش هم می‌گویم! که باید گفت: این کار هم موجب آزار مسلمان است که از گناهان کبیره بشمار می‌رود. در تفسیر نمونه درباره مفهوم غیبت آمده است: «غیبت» چنان که از اسمش پیدا است، این است که: در غیاب کسی سخنی گویند، منتهی سخنی که عیبی از عیوب او را فاش سازد، خواه این عیب جسمانی باشد، یا اخلاقی، در اعمال او باشد یا در سخنش، وحتی در اموری که مربوط به اواست، مانند لباس، خانه، همسر و فرزندان و مانند اینها.

بنابراین، اگر کسی صفات ظاهر و آشکار دیگری را بیان کند، غیبت نخواهد بود. مگر این که: قصد مذمت و عیب‌جویی داشته باشد که در این صورت حرام است، مثل این که: در مقام مذمت بگوید: آن مرد نابینا، یا کوتاه قد، یا سیاه‌رنگ یا کوسه به این ترتیب، ذکر عیوب پنهانی، به هر قصد و نیتی که باشد، غیبت و حرام است، و ذکر عیوب آشکار، اگر به قصد مذمت باشد، آن نیز حرام است، خواه آن را در مفهوم غیبت وارد بدانیم یا نه.

اینها همه در صورتی است که این صفات واقعا در طرف باشد، اما اگر صفتی اصلا وجود نداشته باشد، داخل در عنوان «تهمت» خواهد بود، که گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگین‌تر است.

امام صادق(ع) در اصول کافی فرموده‌اند: الغیبه ان تقول فی اخیک ما ستره الله علیه واما الامر الظاهر فیه مثل الحده و العجله فلا والبهتان ان تقول فیه ما لیس فیه: «غیبت آن است که درباره برادر مسلمانت چیزی را بگویی که خداوند پنهان داشته، و اما چیزی که ظاهر است، مانند تندخویی و عجله، داخل در غیبت نیست، اما بهتان این است که چیزی را بگویی که در او وجود ندارد

و از اینجا روشن می‌شود عذرهای عوامانه‌ای که بعضی برای غیبت می‌آورند، مسموع نیست، مثلا گاهی غیبت کننده می‌گوید: این غیبت نیست، بلکه صفت او است! در حالی که اگر صفتش نباشد، تهمت است، نه غیبت.

یا این که می‌گوید: این سخنی است که در حضور او نیز می‌گویم، در حالی که قدرت بر گفتن آن پیش روی طرف، نه تنها از گناه غیبت نمی‌کاهد، بلکه به خاطر ایذاء، گناه سنگین‌تر دیگری را به بار می‌آورد.

غیبت از منظر قرآن

خداوند متعال در آیه 12 سوره حجرات فرموده‌اند:

... ولایغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یا کل لحم اخیه میتا فکرهتموه

ای مومنان!... هیج یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خودش را بخورد؟

از این آیه استفاده می‌شود که :

-غیبت کردن حرام است. چون خداوند سبحان آن را نهی فرموده است.

- غیبت کردن مثل خوردن گوشت بدن مرده برادر کاری در نهایت زشت و نفرت‌انگیز است. در هیچ جای قرآن چنین تعبیری درباره گناهان نیامده است.

- در حدیثی از قول رسول اکرم(ص) آمده است که:

غیبت خوراک سگان دوزخ است.

- با غیبت، آبروی چندین ساله مسلمان برده می‌شود و اوترور شخصیت می‌شود. در این صورت گویی او را کشته‌ایم! چون در حدیث آمده است که: آبروی مسلمان مثل خون او محترم است.

-وفق احادیث به تناسب غیبتی که می‌شود گناهان غیبت شونده به نامه عمل غیبت کننده منتقل می شود و این ضرر بزرگی برای غیبت کننده است.

- در اثر غیبت اعتماد و امنیت اجتماعی دوستان، افراد فامیل، همسایگان، همکاران و همه اقشار جامعه مخدوش می‌شود و افراد با سوءظن به هم می‌نگرند.

-با غیبت، و رسیدن خبر آن به گوش غیبت شونده، زمینه دشمنی بین غیبت‌کننده و غیبت‌شونده بوجود می‌آید و نزاع ودشمنی بین آنها حاکم می‌شود.

-رواج تهمت در جامعه. چون بطور طبیعی پس از غیبت تهمت هم به میان می‌آید که آن هم گناهی عظیم است.

- گسترش روحیه بدبینی افراد جامعه به هم در جامعه و عدم اعتماد به یکدیکر که مخدوش کننده برادری مومنان و اتحاد امت اسلامی است.

مفسر تفسیر نور ذیل این آیه نوشته است:

 طبق احادیث کسی که غیبت کند اگر توبه و جبران نکند: تا 40 روز نمازش قبول نمی‌شود، به بهشت نمی‌رود و از برکات روزه‌ای هم که گرفته است محروم می‌شود.

مفسر تفسیر نمونه درباره این آیه نوشته است:

آبروی برادر مسلمان، همچون گوشت تن او است، و ریختن این آبرو به وسیله غیبت، و افشای اسرار پنهانی، همچون خوردن گوشت بدن او است، و تعبیر به «مرده» به خاطر آن است که «غیبت»، در غیاب افراد صورت می‌گیرد، که همچون مردگان قادر بر دفاع از خویشتن نیستند و این ناجوانمردانه‌ترین ستمی است که ممکن است انسان درباره برادر خود، روا دارد آری، این تشبیه، بیانگر زشتی فوق‌العاده غیبت و گناه عظیم آن است.

در روایات اسلامی - چنان که خواهد آمد- نیز، اهمیت فوق‌العاده‌ای به مساله «غیبت» داده شده است، و کمتر گناهی است که مجازات آن از نظر اسلام تا این حد سنگین باشد.

غیبت از منظر روایات

در روایات اسلامی، تعبیراتی بسیار تکان‌دهنده در این زمینه دیده می‌شود، که نمونه‌ای از آن را ذیلا می‌آوریم.

پیغمبر گرامی اسلام(ص) فرمود: ان الدرهم یصیبه الرجل من الربا اعظم عند الله فی الخطیئه من ست و ثلاثین زنیه، یزنیها الرجل! و اربی الربا عرض الرجل المسلم!، »درهمی که انسان از ربا به دست می‌آورد، گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگ‌تر است! و از هر ربا بالاتر، آبروی مسلمان است»! (1)

این مقایسه، به خاطر آن است که «زنا» هر اندازه قبیح و زشت است، جنبه «حق‌الله» دارد، ولی «رباخواری»، و از آن بدتر ریختن آبروی مردم از طریق غیبت، یا غیر آن، جنبه «حق‌الناس» دارد.

در حدیث دیگری آمده است: روزی پیامبر(ص) با صدای بلند خطبه خواند و فریاد زد: یا معشر من آمن بلسانه و لم یومن بقلبه! لاتغتابوا المسلمین، ولاتتبعوا عوراتهم، فانه من تتبع عوره اخیه تتبع الله عورته، و من تتبع الله عورته یفضحه فی جوف بیته!؟: «ای گروهی که به زبان ایمان آورده‌اید و نه با قلب! غیبت مسلمانان نکنید، و از عیوب پنهانی آنها جست وجو ننمایید، زیرا کسی که در امور پنهانی برادر دینی خود جست‌وجو کند خداوند اسرار او را فاش می‌سازد و در دل خانه‌اش رسوایش می‌کند(2) امیرالمومنین علی(ع) هم در جلد5 محجه‌البیضاءص253 در این باره فرموده‌اند: منفورترین فرد نزد خداوند، غیبت کننده است. و در حدیث دیگری آمده است که خداوند به «موسی» وحی فرستاد: من مات تائبا من الغیبه فهو آخر من یدخل الجنه، و من مات مصرا علیها فهو اول من یدخل النار!: «کسی که بمیرد در حالی که از غیبت توبه کرده باشد، آخرین کسی است که وارد بهشت می‌شود و کسی که بمیرد در حالی که اصرار بر آن داشته باشد، اولین کسی است که وارد دوزخ می‌گردد!(3)

و نیز در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام(ص) می‌خوانیم: تاثیر غیبت در دین مسلمان، از خوره در جسم او سریع‌تر است! (4)

این تشبیه، نشان می‌دهد که غیبت، همانند خوره، که گوشت تن را می‌خورد و متلاشی می‌کند، به سرعت ایمان انسان را برباد می‌دهد، و با توجه به این که انگیزه‌های غیبت، اموری همچون حسد، تکبر، بخل، کینه‌توزی، انحصارطلبی و مانند این صفات زشت‌ و نکوهیده است، روشن می‌شود که چرا غیبت و از بین بردن آبرو و احترام مسلمانان از این طریق، این چنین ایمان انسان را برباد می‌دهد روایات در این زمینه در منابع اسلامی بسیار زیاد است، که با ذکر حدیث دیگری این بحث را پایان می‌دهیم امام صادق(ع) می‌فرماید: من روی علی مومن روایه یرید بها شینه و هدم مروته لیسقط من اعین الناس اخرجه الله من ولایته الی ولایه الشیطان فلا یقبله الشیطان!: «کسی که به منظور عیب جوئی و آبروریزی مومنی سخنی نقل کند، تا او را از نظر مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خودش بیرون کرده، به سوی ولایت شیطان می‌فرستد، و اما شیطان هم او را نمی‌پذیرد»! (5)

تمام این تاکیدات و عبارات تکان‌دهنده، به خاطر اهمیت فوق‌العاده‌ای است که اسلام برای حفظ آبرو، و حیثیت اجتماعی مومنان، قائل است و نیز به خاطر تاثیر مخربی است که غیبت در وحدت جامعه، و اعتماد متقابل و پیوند دل‌ها دارد و آن بدتر این که «غیبت» عاملی است برای دامن زدن به آتش کینه و عداوت و دشمنی و نفاق و اشاعه فحشاء در سطح اجتماع، چرا که وقتی عیوب پنهانی مردم از طریق غیبت آشکار شود، اهمیت و عظمت گناه از میان می‌رود و آلودگی به آن آسان می‌شود.

آثار اجتماعی غیبت

سرمایه بزرگ انسانی در زندگی، حیثیت و آبرو و شخصیت او است، و هر چیزی آن را به خطر بیندازد، مانند آن است که جان او را به خطر انداخته باشد، بلکه گاه ترور شخصیت، از ترور شخص، مهم‌تر محسوب می‌شود، و اینجا است که گاه گناه آن از قتل نفس، نیز سنگین‌تر است!

یکی از فلسفه‌های تحریم غیبت این است که: این سرمایه بزرگ بر باد نرود، و حرمت اشخاص در هم نشکند، و حیثیت آنها را لکه‌دار نسازد، و این مطلبی است که اسلام آن را با اهمیت بسیار تلقی می‌کند.

نکته دیگر این که «غیبت»، «بدبینی» می‌آفریند، پیوندهای اجتماعی را سست می‌کند، سرمایه اعتماد را از بین می‌برد، و پایه‌های تعاون و همکاری را متزلزل می‌سازد می‌دانیم اسلام برای وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی و انسجام و استحکام آن اهمیت فوق‌العاده‌ای قائل است، هر چیز این وحدت را تحکیم کند، مورد علاقه اسلام است، و هر چیز آن را تضعیف نماید، منفور است و غیبت یکی از عوامل مهم تضعیف است.

از اینها گذشته «غیبت» بذر کینه و عداوت را در دل‌ها می‌پاشد، و گاه سرچشمه نزاع‌های خونین و قتل و کشتار می‌گردد.

خلاصه این که: اگر در اسلام غیبت به عنوان یکی از بزرگ‌ترین گناهان کبیره شمرده شده، به خاطر آثار سوء فردی و اجتماعی آن است.

موارد استثناء غیبت

قانون غیبت مانند هر قانون دیگر استثناهائی دارد، از جمله این که گاه در مقام «مشورت» مثلاً برای انتخاب همسر، یا شریک در کسب و کار و مانند آن، کسی سؤالی از انسان می‌کند، امانت در مشورت که یک قانون مسلم اسلامی است، ایجاب می‌کند اگر عیوبی از طرف سراغ دارد بگوید، مبادا مسلمانی در دام بیفتد، و چنین غیبتی که با چنین نیتی انجام می‌گیرد حرام نیست. همچنین، در موارد دیگری که اهداف مهمی مانند هدف مشورت در کار باشد، یا برای احقاق حق و تظلم صورت گیرد.

البته، کسی که آشکارا گناه می‌کند، و به اصطلاح «متجاهر به فسق» است، از موضوع غیبت خارج است، و اگر گناه او را پشت سر او بازگو کنند ایرادی ندارد، ولی، باید توجه داشت این حکم مخصوص گناهی است که نسبت به آن متجاهر است.

این نکته نیز قابل توجه است که، نه‌تنها غیبت کردن حرام است، گوش دادن به غیبت، و در مجلس غیبت حضور یافتن، آن نیز جزء محرمات است، بلکه طبق پاره‌ای از روایات، بر مسلمانان واجب است که رد غیبت کنند، یعنی در برابر غیبت به دفاع برخیزند، و از برادر مسلمانی که حیثیتش به خطر افتاده دفاع کنند، و چه زیبا است جامعه‌ای که این اصول اخلاقی در آن دقیقا اجرا شود.

درمان غیبت

غیبت مانند بسیاری از صفات ذمیمه، تدریجا به صورت یک بیماری روانی درمی‌آید، به‌گونه‌ای که غیبت کننده از کار خود لذت می‌برد، و از این که پیوسته آبروی این و آن را بریزد، احساس رضا و خشنودی می‌کند، و این یکی از مراحل بسیار خطرناک اخلاقی است.

اینجا است که غیبت کننده، باید قبل از هر چیز به درمان انگیزه‌های درونی غیبت، که در اعماق روح او است و به این گناه دامن می‌زند بپردازد، انگیزه‌هائی همچون «بخل»، «حسد»، «کینه‌توزی»، «عداوت» و «خود برتربینی».

باید از طریق خودسازی، و تفکر در عواقب سوء این صفات زشت و نتایج شومی که به بار می‌آورد، و همچنین از طریق ریاضت نفس، این آلودگی‌ها را از جان و دل بشوید، تا بتواند زبان را از آلودگی به «غیبت» باز دارد.

سپس، در مقام توبه برآید، و از آنجا که غیبت جنبه «حق‌الناس» دارد، اگر دسترسی به صاحب غیبت دارد، و مشکل تازه‌ای ایجاد نمی‌کند، از او عذرخواهی کند، هرچند به صورت سربسته باشد، مثلا بگوید: من گاهی براثر نادانی و بی‌خبری از شما غیبت کرده‌ام، مرا ببخش، و شرح بیشتری ندهد، مبادا عامل فساد تازه‌ای شود.

و اگر دسترسی به طرف ندارد، یا او را نمی‌شناسد، یا از دنیا رفته است، برای او استغفار کند، و عمل نیک انجام دهد، شاید به برکت آن خداوند متعال وی را ببخشد و طرف مقابل را راضی سازد.

عباس کمال‌زاده

 

پی‌نوشت‌ها:

1- محجه البیضاء ج5 ص253

2- همان ج5 ص 252

3- همان ج5 ص252

4- اصول کافی ج2 باب‌الغیبه

5- وسایل الشیعه ج8 باب 157

 

 




موضوع مطلب :